کتاب «چگونه فوتبال تماشا کنیم» از رود گولیت؛ قسمت اول

یک دوره آموزشی جامع و مبتنی بر دیدگاه شخصی در هنر و علم «خوانش» یک مسابقه فوتبال، از یکی از معتبرترین و محبوب‌ترین چهره‌های بین‌المللی این ورزش.

طرفداری | رود گولیت بهتر از هر کس دیگری می‌داند که برای درک فوتبال، باید استراتژی آن را فهمید. وقتی او فوتبال را آغاز کرد، تنها «استراتژی»‌اش این بود که توپ را بگیرد، از همه جلو بزند و گل بزند. در ابتدا این روش برایش مؤثر بود، اما هرچه در این ورزش پیشرفت کرد، فهمید که چیزی فراتر از سرعت یک بازیکن برای ساختن یک تیم برنده لازم است.

در طول دوران حرفه‌ای خود، او از لیگ‌های پایه هلند راه خود را به باشگاه افسانه‌ای میلان باز کرد و در نهایت پس از خداحافظی از فوتبال، به مربیگری، سپس مدیریت و سرانجام کارشناسی فوتبال رو آورد. هر مرحله از این مسیر، درس‌ها و دیدگاه‌های منحصربه‌فرد خود را داشت. اکنون، پس از مشاهده فوتبال از همه زوایای ممکن، گولیت دیدگاه خود را به اشتراک می‌گذارد.

«برای آمریکایی‌هایی که به‌تازگی با فوتبال اروپایی آشنا شده‌اند، اصطلاحاتی مانند «مهاجم کاذب» یا «مثلث‌های حرکتی» نیازمند توضیحات تخصصی آقای گولیت هستند.»
— وال استریت ژورنال

بیشتر تماشاگران تنها توپ را دنبال می‌کنند، اما در چگونه فوتبال را تماشا کنیم، گولیت توضیح می‌دهد که چگونه باید کل بازی را مشاهده کرد. او نشان می‌دهد که هر بخش از مسابقه، از آرایش تیم‌ها گرفته تا ضربات کرنر و حتی اقداماتی که بازیکنان برای تأثیرگذاری بر داوران انجام می‌دهند، از اهمیت برخوردار است. او با استفاده از تجربیات گسترده خود، هر نکته را با حکایت‌هایی از دوران بازی، مربیگری و تحلیل‌هایش به تصویر می‌کشد. این راهنمای جامع، طرز نگاه حتی سرسخت‌ترین هواداران به این ورزش زیبا را تغییر خواهد داد.

درباره رود گولیت

رود گولیت در سال ۱۹۶۲ در آمستردام به دنیا آمد. او کاپیتان تیم ملی هلندی بود که در سال ۱۹۸۸ قهرمان جام ملت‌های اروپا شد و همچنین در جام جهانی ۱۹۹۰ بازی کرد. گولیت در سال ۱۹۸۷ عنوان «بازیکن سال فوتبال اروپا» را دریافت کرد و در سال‌های ۱۹۸۷ و ۱۹۸۹ به عنوان «بازیکن سال فوتبال جهان» انتخاب شد. پس از بازنشستگی از فوتبال، هدایت تیم لس‌آنجلس گلکسی و چندین تیم دیگر در سراسر جهان را بر عهده گرفت. او در حال حاضر به عنوان مفسر فوتبال فعالیت می‌کند و مسابقات فوتبال را برای شبکه‌های تلویزیونی در ایالات متحده، بریتانیا، آلمان، فرانسه، هلند و خاورمیانه تحلیل می‌کند.

قهرمانی رود گولیت و هلند در یورو ۱۹۸۸
قهرمانی رود گولیت و هلند در یورو ۱۹۸۸

مقدمه

همه‌ فوتبالیست‌ها سبک خاص خود را دارند. این موضوع در مورد تحلیلگران فوتبال نیز صدق می‌کند. برخی تحلیلگران تحریک‌کننده‌اند، برخی دیگر پر سر و صدا و بعضی سعی می‌کنند با همه دوست باشند. در پوشش مسابقات فوتبال، شبکه‌های تلویزیونی معمولاً ترکیبی از این سبک‌های گوناگون را ارائه می‌دهند تا تصویری جامع از بازی به مخاطبان بدهند.

من وقتی به عنوان تحلیلگر حضور پیدا می‌کنم، بازی را بیشتر از دیدگاه یک مربی نگاه می‌کنم تا یک بازیکن. در مقابل، بسیاری از هواداران فوتبال، بازی را به عنوان تماشاگر دنبال می‌کنند. چنین چیزی طبیعی است، اما تفاوت اصلی میان تماشای یک بازی و تماشای توپ در جریان مسابقه، همین جاست.

اولین چیزی که به آن توجه می‌کنم، نحوه‌ چیدمان تیم‌ها توسط مربیان است. این موضوع بلافاصله نشان می‌دهد که مربی چه نیتی دارد و چگونه قصد دارد به تیم مقابل ضربه بزند. سپس، وقتی مسابقه آغاز می‌شود، مشاهده می‌کنید که آیا تیم‌ها موفق به اجرای برنامه‌ خود می‌شوند و تیم مقابل تا چه حد این طرح را پیش‌بینی کرده است. از الگوی بازی می‌توان تشخیص داد کدام تیم بازی را در اختیار دارد و چگونه بر اساس آرایش و تاکتیک‌هایش به برتری می‌رسد. حالا تنها چند دقیقه از بازی گذشته، اما هنوز حتی به توپ نگاه نکرده‌اید!

من در جریان مسابقه، به جزئیات توجه می‌کنم و دنبال دلایلی می‌گردم که باعث بروز اشتباهات می‌شوند. همه می‌توانند اشتباه را ببینند، اما نکته‌ مهم این است که چرا این اشتباه رخ داده است؟ تیم‌ها کجا و چگونه دچار لغزش می‌شوند؟ معمولاً مقصر اصلی، بازیکنی که اشتباه کرده نیست، مثلاً آخرین مدافع یا دروازه‌بان؛ بلکه این اشتباه از مدت‌ها قبل آغاز شده است. همه‌ بینندگان تلویزیونی قادر به تشخیص این مسئله نیستند. اینجاست که تحلیلگر وارد عمل می‌شود: برای نشان دادن مسائلی که شاید در نگاه اول آشکار نباشند، اما تأثیری اساسی بر روند بازی دارند. همچنین، سعی می‌کنم توضیح دهم که چگونه باید از وقوع چنین اشتباهاتی جلوگیری کرد. در این کار، به دنبال مقصر نیستم. من منتقد هستم، اما بر اساس آنچه که مشاهده می‌کنم و در عین حال با حفظ احترام. نیازی نیست برای جلب توجه رسانه‌ای، نظراتم را تندتر کنم.

نگاه من به فوتبال مثبت است. در نهایت، من هرچه دارم را مدیون فوتبال هستم. این ورزش همه چیز را به من داده است. به همین دلیل، علاقه‌ای به افشای مسائل پشت پرده ندارم؛ بلکه سعی می‌کنم تا حد ممکن تحلیل‌هایم را بی‌طرفانه ارائه دهم. با این حال، باید اعتراف کنم که صحبت کردن بی‌طرفانه درباره‌ برخی از هم‌تیمی‌های سابقم، مانند فرانک رایکارد، کارلو آنچلوتی و مارکو فان باستن، برایم دشوار است. من همیشه دیدگاهی مثبت نسبت به این افراد دارم؛ حتی ممکن است جانب آن‌ها را بگیرم و از آن‌ها حمایت کنم.

من فوتبال تکنیکی، برنامه‌ریزی‌شده و هجومی را ترجیح می‌دهم، اما هدف اصلی همیشه باید پیروزی باشد. دیدن تیم‌هایی که با تمام توان حمله می‌کنند، لذت‌بخش است. اما این سبک بازی همیشه نتیجه نمی‌دهد. به همین دلیل، در فصل گذشته، بارسلونا و بروسیا دورتموند، که از مدعیان قهرمانی در لیگ قهرمانان و لیگ اروپا بودند، موفق به قهرمانی نشدند. هر دو تیم فاقد زیرکی و تجربه‌ بازیکنان عمل‌گرا بودند؛ کسانی که هدف اصلی‌شان صرفاً پیروزی است، حتی اگر لازم باشد خلاف جریان بازی حرکت کنند و در صورت لزوم، سبک خود را تغییر دهند.

از تماشای بارسلونا لذت می‌برم، اما در عین حال، از این که سایر تیم‌ها به راحتی در برابر برتری مسی و هم‌تیمی‌هایش تسلیم می‌شوند، متنفرم. شما باید هر کاری که لازم است برای پیروزی انجام دهید، البته در چارچوب قوانین، حتی در برابر بارسا.

به همین دلیل، از بازی اتلتیکو مادرید در مرحله‌ یک‌چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا در فصل ۱۶-۲۰۱۵ لذت بردم. چه دلیلی داشت که اتلتیکو مطابق سبک بارسلونا بازی کند و خود را قربانی کند؟ چون این همان چیزی بود که تماشاگران بی‌طرف می‌خواستند؟ اگر امکان پیروزی از طریق فوتبال زیبا وجود نداشته باشد، باید از ابزارهای دیگری غیر از استعداد محض استفاده کرد: تاکتیک، قدرت ذهنی و استقامت بدنی. هدف اصلی، پیروزی است.

حذف بارسلونا به دست اتلتیکو مادرید
حذف بارسلونا به دست اتلتیکو مادرید در لیگ قهرمانان سال فصل ۱۶-۲۰۱۵

تیم دیگو سیمئونه در سطوح مختلف خود را تطبیق داد تا به نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان برسد؛ در نهایت، اتلتیکو با فوتبالی سرسخت و مردانه، بارسلونای به‌ظاهر شکست‌ناپذیر را از پیش رو برداشت.

در همان مرحله‌ یک‌چهارم نهایی، از تماشای منچسترسیتی نیز لذت بردم. برخلاف اتلتیکو، تیم مانوئل پیگرینی به دنبال دفاع نبود، بلکه با بازی تهاجمی موفق شد تیم قدرتمند پاری سن ژرمن را حذف کند.

یورگن کلوپ و لیورپول برای شکست دادن بروسیا دورتموند در لیگ اروپا، مجبور به اتخاذ رویکردی متفاوت شدند. لیورپول دو بار در آنفیلد با نتیجه‌ ۲-۰ و سپس ۳-۱ عقب افتاد، اما با یک سبک تهاجمی مبتنی بر «همه یا هیچ»، شرایط را تغییر داد. بروسیا دورتموند تحت فشار بی‌امان تیمی که با انرژی و روحیه‌ای شکست‌ناپذیر بازی می‌کرد، در وقت‌های تلف‌شده ۴-۳ شکست خورد.

بدون نادیده گرفتن عملکرد فوق‌العاده‌ی لیورپول، باید گفت که این شکست تا حد زیادی تقصیر خود دورتموند بود. آن‌ها نتوانستند لیورپول را با زدن گل‌های بیشتر یا کاهش سرعت بازی کنترل کنند و به‌جای آن، وارد یک نبرد باز شدند و بازی را از دست دادند.

مشاهده‌ تیم‌هایی که از تمام ظرفیت خود بهره می‌برند، برای من جذاب است. اتلتیکو مادرید مثال بارز این موضوع است. آن‌ها شاید بهترین بازیکنان را در اختیار نداشته باشند، اما از سایر تیم‌ها تلاش بیشتری می‌کنند و انضباط تاکتیکی بیشتری دارند. با این حال، وقتی با تیمی ضعیف‌تر روبرو می‌شوند که خود را با سبک آن‌ها تطبیق می‌دهد، به مشکل برمی‌خورند. همیشه تطبیق‌پذیری آسان‌تر از در دست گرفتن ابتکار عمل است.

این همان اتفاقی بود که در مرحله‌ یک‌هشتم لیگ قهرمانان رخ داد. آیندهوون تقریباً اتلتیکو را به زانو درآورد، اما در ضربات پنالتی مغلوب شد. این همان چالشی است که اتلتیکو با آن روبرو بود. آیندهوون خودش را تطبیق داد و اتلتیکو مجبور شد تا ابتکار عمل را به دست بگیرد. 

به‌عنوان یک تحلیلگر که بازی اتلتیکو مادرید – بارسلونا را تماشا می‌کرد، می‌خواستم ببینم آیا بارسلونا پاسخی برای سبک بازی پرتلاش اتلتیکو دارد یا نه. واضح بود که خیر؛ آن‌ها هرگز واقعاً وارد جریان بازی نشدند و هرگز همان سطح از تعهد را که حریف‌شان نشان داد، به نمایش نگذاشتند. مهاجمان بارسلونا مدام دریبل می‌زدند، درحالی‌که این دقیقاً همان کاری است که نباید در فضای محدود انجام داد. نتیجه‌ این کار، از دست دادن توپ است. در عوض، باید تا حد امکان مالکیت توپ را حفظ کنید، با یک یا دو ضربه سریع بازی کنید، ریتم را حفظ کنید، منتظر ایجاد فضا باشید و سپس از آن بهره ببرید. این همان روشی است که می‌توان با آن از تکل‌ها و خطاها جلوگیری کرد. دیدن تیم بزرگی مانند بارسلونا، با تمام آن ستاره‌های کلاس جهانی، که نتوانستند در جریان بازی از عقل سلیم استفاده کنند، ناامیدکننده بود.

طرح اولیه (پلن A) به کمال رسیده بود، اما جواب نمی‌داد و هیچ طرح جایگزینی (پلن B) وجود نداشت. در واقع، فرستادن جرارد پیکه، مدافع بلندقد تیم، به خط حمله برای استفاده از قد بلندش، نقش همان پلن B را بازی کرد. اما این یک اقدام ناامیدانه بود که به‌وضوح هیچ تمرینی روی آن انجام نشده بود، چراکه هم‌تیمی‌های پیکه به‌ندرت برای او توپ‌های بلند و مستقیم از کناره‌ها یا از خط دفاعی ارسال می‌کردند. از نظر من، این ضعف واقعی بارسلونا را نشان داد.

تاکتیک یعنی واکنش به ویژگی‌های خاص بازیکنانی که جریان بازی را تعیین می‌کنند، چه در تیم خودی و چه در تیم حریف. پاری سن ژرمن تصور می‌کرد که می‌تواند غیبت چندین هافبک خود را با استفاده از سیستم ۲-۵-۳ مقابل منچسترسیتی پنهان کند و همچنان زلاتان ابراهیموویچ را تغذیه کند. اما تغییر تاکتیکی لوران بلان باعث ایجاد هرج‌ومرج در تیم شد. گمان می‌کنم هیچ‌کدام از بازیکنان پاری سن ژرمن تاکنون در این سیستم بازی نکرده بودند. جایگاه و وظایف هر بازیکن متفاوت بود و در نتیجه، واکنش‌های خودکارشان کاملاً اشتباه از آب درآمد. منچسترسیتی با اعمال فشار بر سه مدافع PSG، توانست برتری را به دست آورد.

حذف پاری سن ژرمن به دست منچسترسیتی در لیگ قهرمانان سال فصل ۱۶-۲۰۱۵
حذف پاری سن ژرمن به دست منچسترسیتی در لیگ قهرمانان سال فصل ۱۶-۲۰۱۵

پاری سن ژرمن که در سیستم ۲-۵-۳ احساس سردرگمی می‌کرد، نتوانست عمق لازم را در بازی خود ایجاد کند. در مقابل، منچسترسیتی با همان سیستم آشنای ۱-۳-۲-۴ خود بازی کرد و صبورانه منتظر فرصت ماند. پاری سن ژرمن عملاً وارد بازی نشد. راه‌حل این بود که بلان یکی از سه مدافع را جلوتر ببرد تا ساختار بهتری در تیم ایجاد شود. آن‌ها می‌توانستند این کار را انجام دهند، چراکه سیتی تنها با یک مهاجم، سرخیو آگوئرو، بازی می‌کرد و این بدان معنا بود که دو مدافع برای مهار او کافی بودند.

اما آن‌ها این کار را نکردند و در نتیجه، زلاتان، بهترین بازیکن‌شان، در نیمه زمین منزوی شد. او تنها در دو موقعیت – هر دو روی ضربات ایستگاهی – تهدیدی جدی ایجاد کرد و پاری سن ژرمن نتوانست از حذف شدن توسط منچسترسیتی جلوگیری کند.

همان‌طور که در مورد اتلتیکو مادرید، منچسترسیتی و لیورپول دیده‌ایم، بیش از یک راه برای رسیدن به پیروزی وجود دارد. گاهی راه‌حل نه در تکنیک، نه در تاکتیک و نه در استراتژی است، بلکه صرفاً در این است که تمام توان خود را به کار بگیرید. طرفداران دوآتشه فوتبال دوست ندارند این را بشنوند، اما اگر تیم شما کاملاً برتر نیست، این ممکن است تنها راه برای پیروزی در آن بازی سرنوشت‌ساز باشد.

پایان قسمت اول

ویدیوهای مرتبط:

  • پلی به گذشته – پیروزی 1-0 منچسترسیتی مقابل پاری سن ژرمن (لیگ قهرمانان اروپا 2015/16) / فیلم

  • ویدیو؛ پلی به گذشته – پیروزی 2-0 اتلتیکو مادرید مقابل بارسلونا (لیگ قهرمانان اروپا – 2016/4/13)

  • ویدیو؛ پلی به گذشته – کامبک لیورپول مقابل دورتموند (لیگ اروپا-2016/4/14)

قدردانی

ترجمه حاضر، برگردان نسخه انگلیسی کتاب رود گولیت است که در سال ۲۰۱۶ از سوی سم هرمان و از هلندی به انگلیسی ترجمه شد. این کتاب توسط انتشارات پنگوئن در نیویورک به چاپ رسیده است.

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا